سرگذشت شگفت انگيز مخترعين غذا


 






 
امروزه در سراسر دنيا انواع غذاها طبخ شده و خورده مي شوند. اما در چند دهه قبل، آنقدر هم غذاها تنوع نداشتند. به همين جهت اگر غذايي جديد ابداع مي شد به سبب جديد بودن و اهميتش نام آشپزش را بر روي آن مي گذاشتند زيرا در آن زمان اين کار را نوعي هنر دانسته و کسي که مي توانسته هنرش را براي ديگران نيز مقبول و مطبوع نمايد از جمله شگفتي سازان به شمار مي آمده است. در اينجا به چند نوع از اين آدمها و غذاها اشاره مي کنيم.

نان ويژه
 

هلن پورتر ميشل متولد 1861 متوفي 1931 کارش را با فعاليت در حرفه خوانندگي اپرا شروع نمود. زماني هلن به شهرت رسيد نام هنري نلي ملبا را براي خودش انتخاب کرد. او به سبب گستردگي فعاليتهاي هنري اش فرصت زيادي براي خانه داري نداشت به همين جهت اقامت در هتل را انتخاب کرد. در سال 1897 پس از آنکه مدت زمان زيادي در هتل ساووي شهر لندن مقيم بود، خودش نوعي نان که به صورت نازک برش داده شده و برشته گرديده بود را ابداع کرد. او از اين نانها براي خوردن سوپ استفاده مي کرد. پس از مدتي ديگر مشتريان هتل هم به اين نوع نان علاقه نشان دادند. به همين جهت اين نوع نانها با نام نلي ملبا شهرت يافته است. البته مي گويند اين نوع نان چهار سال قبل شناخته شده بود اما نلي آن را به يک نوع خوردني عمومي تبديل کرد.

گوشت يا دارو
 

اما استيک ساليسبوري، هم غذا بود و هم دارو. اين غذا توسط جيمز ساليسبوري در سال 1886 ابداع شد تا مردم کمتر مبتلا به نقرس، سل و برونشيت شوند. او گوشت گاو را به سه بار مي پخت و آن را قبل از پختن دوباره در آب گرم قرار مي داد. به اين ترتيب از ميزان اسيد و انگل هاي آن کاسته مي شد. اين غذا تا موقعي که داروهاي موثر براي بيماريهاي ياد شده شناخته نشده بود، از شهرت فراواني برخوردار بود و مردم بسياري براي خوردن آن رغبت داشتند. اين غذا در طي جنگهاي داخلي آمريکا به سبب آنکه کمتر موجب بيماري مردم مي شد نقش به سزايي در تغذيه اقشار مختلف جامعه داشت.

سس جديد و رفع خستگي
 

آقاي لي موئل بنديکت به سبب مالکيت هتل والدورف استوريا در ميان مردم شهر نيويورک شهرت فراواني داشت.
او تا دير وقت کار مي کرد و شبها دير مي خوابيد. ضمناً صبح هم که از خواب بر مي خواست به شدت کسل بود. يک روز صبح او براي شاداب شدنش سفارش يک غذاي جديد کرد. نان برشته به علاوه ژامبون مرغ و البته يک نوع سس که ترکيبي از کره، زرده تخم مرغ، آب ليمو و سرکه بود. با اين غذا صاحب هتل ادعا کرد که آن روز حال خوبي داشته است. از اين پس بسياري از مشتريان هتل در صبحانه از سس بنديکت هم استفاده مي کردند. البته برخي از افراد منصف هنوز ترديد دارند، که آيا اين سس به سبب آنکه موجب نشاط صبحگاهي مي شود شهرت دارد يا چون صاحب يک هتل آن را توصيه کرده خوردنش رواج يافته است؟

سالاد اضطراري
 

رابرت کاب صاحب يک رستوران معروف در شهر هاليوود به نام براون دربي بود. يک شب در سال 1936 او بنابر به وجود آمدن يک شرايط اضطراري مجبور شد سالاد مشهور کاب را اختراع کند. در اين شب اکثر کارکنان رستوران به خانه هايشان رفته بودند. اما خبر دادند که آقاي سيدگرومن صاحب تئاتر مشهور گرومن مي خواهد به رستوران بيايد تا يک غذاي سبک بخورد. کاب مجبور شد سري به يخچال بزند و از هر چه که در آنجا قابل خوردن بود، يک نوع غذا تهيه کند. محصول اين اضطرار، سالادي شد که آقاي گرومن از آن خيلي خوشش آمد. اين سالاد از آن پس به فهرست غذاها اضافه شد و شهرت فراواني به دست آورد.

حکايت سيب سبز
 

آقاي روي اسميت که در نزديکي شهر سيدني از کشور استراليا کشاورزي مي کرد، يک نهال درخت سيب کاشت که سيب هايش با سرعت بيشتري بزرگ مي شد. او براي آنکه سيب ها با بزرگتر شدن نپوسند آنها را زود چيد. اين نوع سيب رنگي سبز و مزه اي ترش داشت. هر دو ويژگي براي سيب ها تازگي داشت. آقاي اسميت از اين نوع سيب ها به همسايه هايش داد. همسايه ها نيز از اين نوع سيب استقبال کردند. به اين ترتيب يک نوع سيب جديد از سوي مردم شناخته شد. وي در سال 1870 در گذشت اما سيب هايش با نام گراني اسميت در سراسر دنيا شهرت يافت.

سالاد رومي
 

اگر سالادي به نام سالاد سزار شنيديد فکر نکنيد مربوط به سزار سردار دوره باستان روم است. زيرا اين سالاد از سوي سزار کارديني مکزيکي صاحب رستوران تي جو آنا در مکزيک ابداع شده است. اين رستوارن دار عادت داشت که بعضي از غذاها را با برگ سير تزيين کند. بعضي از ميهمانان آن را مي خوردند و تعدادي هم به آن دست نمي زدند. در تعطيلات آخر هفته ماه ژوئن سال 1924 که ميهمانان زيادي به رستوران آمده بودند سزار تصميم گرفت استفاده بهتري از برگ سير داشته باشد. ضمناً در آن روز تعداد قابل توجهي از ستاره هاي هاليوودي هم در رستوران حضور داشتند. او با ريز ريز کردن برگ سير و اضافه کردن آنها به سالاد به آن يک طعم جديد داد. اين روش کارساز بود و ستارگان هاليوودي از اين سالاد استقبال کردند. و اين سالاد به نام سالاد سزار مشهور شد.

ساندويچ آمد
 

حکايت ابداع ساندويچ هم براي خودش جالب است. به همين جهت داستانهاي متعددي در اين ارتباط عنوان شده است. مثلاً مي گويند آقاي مونتاگو متولد 1791 متوفي 1886 در کنار دوستانش مشغول گفتگو و بازي بوده است. او در اين حين به خدمتکارش مي گويد بک تگه گوشت گاو لاي دو تکه نان برشته شده مي گذارد و مي آورد. به اين ترتيب ساندويچ متولد مي شود. يک عده ديگر مي گويند مونتاگو مشغول نوشتن يادداشت هاي شکارش بوده و تقاضاي غذا مي کند. اما حکايت اولي بيشتر مقرون به صحت است. زيرا در آن روزگاران وقتي اشراف مشغول گفت و گو و بازي مي شدند، چند شبانه روز سرگرم مي شدند. بنابراين غذا هم اولويت بعدي بود. اما به هر حال، اينکه ساندويچ محصول زندگي شتابزده مي باشد، قابل انکار نيست.

غذا از نوعي ديگر
 

علاوه بر ابداع غذا، نظريه پردازي در مورد غذا هم به جاي خودش شگفت انگيز بوده است. يعني اگر کسي پيدا مي شد که عادات غذايي مرسوم را زير سوال مي برد با او به خوبي برخورد نمي شد. از نمونه اين افراد آقاي سيلوستر گراهام بود. او در سال 1794 به دنيا آمد و در سال 1851 دار فاني را وداع گفته است.گراهام يکي از مدافعان استفاده از غذاي سالم بود و مي گفت مصرف زياد نان سفيد و گوشت قرمز براي سلامتي مفيد نيست. بايد در کنار اينگونه غذاها از حبوبات و سيبزيجات هم به ميزان مناسب استفاده کرد. همين حرف او باعث شد کليه قصابها و نانوايان با او بد شوند. اما او حاميان قدرتمندي مثل جوزف اسميت و اديسون داشت. آنها او را آفريننده يک نوع تغذيه سالم دانسته و به توصيه هايش عمل مي کردند. بعدها نان سبوس دار (با پوست گندم) و خوردن حبوبات و سبزيجات در ميان مردم رواج يافت و علم پزشکي هم تأييد کرد که گراهام غذاهاي خوبي پيشنهاد کرده بود.
منبع:راه زندگي- ش 286